به گزارش مشرق به نقل از فارس، اندیشکده "شورای روابط خارجی آمریکا" در مطلبی با عنوان "بندر بازگشته است" به قلم "الیوت آبرامز"، پژوهشگر ارشد خاورمیانه، می نویسد: بندر بن سلطان 22 سال سفیر بانفوذ و قدرتمند عربستان سعودی در واشنگتن بود. وی پس از سالها سایهنشینی اکنون به عنوان رئیس سرویس جاسوسی عربستان برگزیده شده است. این مسئله چه معنایی میتواند داشته باشد؟
شاهزاده بندر بسیار شاهانه زندگی کرد: وی نه تنها اقامتگاه رسمی سفارتی خود را در اختیار داشت بلکه خانهای 32 اتاقه در "آسپن" و ویلایی دوهزار متری در انگلیس داشت. وی از سال 1983 تا 2005 فردی بسیار معروف و سفیر عربستان در واشنگتن بود. بخشی از این معروفیت مربوط به مهمانیهایی میشد که وی آنها را میزبانی میکرد و شبکه بسیار بزرگ ارتباطاتی که او ایجاد کرده بود اما دلیل این نفوذ را در تاثیرگذار بودن او به عنوان یک دیپلمات نیز میتوان یافت. وی که دوران ریاست جمهوری ریگان، بوش پدر، کلینتون و جرج بوش را در واشنگتن دیده بود از درک درست نظرات عربستان اطمینان مییافت، مستقیما با مقامات ارشد دولت آمریکا از جمله روسای جمهور رابطه داشت و میتوانست امور محوله را به خوبی انجام دهد. وی از سوی پادشاه عربستان با قدرت صحبت میکرد و پیامهای بسیار حساس را از پادشاه به رئیس جمهور آمریکا میرساند.
با همه این تفاسیر، بندر در سال 2005 از پست خود برکنار شد و از اقامتگاه رسمی عربستان سعودی در مکلین، ویرجینیا رفت. چرا؟ یکی از شکایتهایی که درباره وی مطرح بود این است که او گاهی در رساندن پیغامها بیش از حد خلاقانه عمل میکرد و به جای آنکه اصل کلماتی که به وی گفته شده را ارائه کند، به تفسیر آنچه که وزرا به وی گفته بودند، میپرداخت. مهمتر از آن اینکه وضعیت سلامتی او نیز افت کرده بود. گزارشاتی از بستری شدن وی در بیمارستان به دلیل افسردگی و مصرف الکل و استفاده بیش از حد از مسکنهایی که به دلیل زخمی عمیق در گذشته مصرف میکرد، به گوش میرسید (بندر خلبان هواپیمای جنگی بود و در سال 1977 در یک سانحه هوایی زخمی شد).
"عادل الجبیر"، که عضو خانواده سلطنتی نبوده و فردی بسیار آرامتر و دیپلماتی قدیمیتر بود و شخصیتی کاملا متفاوت داشت، جای بندر را در واشنگتن گرفت. بندر به وطن بازگشت و به وی عنوان دبیر کل شورای امنیت ملی درست در زمانی داده شد که پدرش "شاهزاده سلطان" که مدتها وزیر دفاع بود، به سمت ولیعهدی برگزیده شد. (سلطان اکتبر گذشته درگذشت). اما بندر در این مقام نقشی واقعی نداشت زیرا عربستان سعودی شورای امنیت ملی واقعی ندارد. بندر خصوصا در سال 2006 به ماموریتهای متعددی اعزام شد و اغلب به واشنگتن سر میزد. اما معمولا در ملاقاتهای مهم حضور نداشت. حضورش کمرنگ شده بود.
* ریاست سرویس جاسوسی عربستان برای مقرین وظیفهای سنگین بود
اکنون وی بازگشته است. قطعا بازگشتش بدان معناست که پادشاه به این نتیجه رسیده که شاهزاده "مقرین"، رئیس سابق سرویس جاسوسی مناسب این شغل که از سال 2005 تاکنون آن را تصاحب کرده، نبوده است. احتمالا تلفیق حوادثی که ما آن را بهار عربی مینامیم- قیامها در تونس و لیبی و سقوط مبارک، تظاهراتها و سرکوب آنها در بحرین و هرج و مرج امروز در دمشق- و برنامه هستهای ایران برای مقرین سنگین بوده است. احتمالا پادشاه درباره هریک از این حوادث به چنین نتیجهای رسیده است. اما انتخاب بندر برای جانشینی مقرین برای من معنای دیگری دارد.
* جای خالی بندر در دیپلماسی عربستان سعودی احساس میشد
بندر فرد اداری نیست؛ وی در واقع فردی محتاط یا مجری قانون و یا مدیر یک سازمان اداری بزرگ نیست. وی فردی است که برای ماموریتهای خاص در نظر گرفته میشود و مهارت زیادی در دیپلماسی فردی دارد: آنچه که بندر بدست میآورد دستاورد خودش است و با طرح و نقشه کشیدن برای دیگران کار خود را به پیش نمیبرد. و این دقیقا همان توانایی است که سالها جای خالی آن در دیپلماسی عربستان سعودی احساس میشد. این انتخاب بیشتر به خاطر بیماری شاهزاده سعود که از سال 1975 وزیر امور خارجه بود و اکنون از بیماری پارکینسون رنج میبرد، انجام شده است.
شاهزاده سعود زمانی به بنغازی، تونس و قاهره سفر میکرد و ریاست اجلاس اتحادیه عرب درباره سوریه را بر عهده میگرفت اما آن زمان دیگر گذشته است. در حالی که دیگرانی مانند "حمد بن جاسم"، نخست وزیر و وزیر خارجه قطر که از انرژی، شخصیت و پول خود برای توسعه نفوذ قطر استفاد کرده و دیپلماسی اعراب را رهبری نمود، سعودیها خارج از زمین بودند. اکنون ممکن است زمان بازگشت آنها با یک بازیگر پرانرژی و باتجربه که بتواند با هر فردی در جهان عرب ارتباط برقرار کرده و شبکهای از ارتباطات را ایجاد کند و در عین حال از منابع مالی یک دولت ثروتمند بهره ببرد، فرا رسیده باشد. بندر وصلکننده شبکهها، یک معاملهگر و فردی است که در صورت سلامتی میتواند نظرات سعودیها و منافع آنها را به مرکز تصمیمگیریهای اعراب و محافل داخلی بسیاری دیگر از پایتختهای جهان وارد کند.
* بندر با کمک سرویس جاسوسی خود میتواند به مخالفان سوری کمک کرده و یا نقشههای خرابکاری علیه ایران طراحی نماید
این شغل بیشتر شبیه حرفه وزارت خارجه است اما آن پست اشغال شده و پادشاه بارها درخواست سعود برای بازنشستگی را رد کرده است. بندر بهتر خواهد توانست بسیاری از ماموریتهای لازم را انجام دهد، برای مثال وی با کمک سرویس جاسوسی خود میتواند به مخالفان سوری کمک کرده و یا نقشههای خرابکاری علیه ایران طراحی نماید. در اینجا دو مشکل جدی ممکن است، سر راه وی وجود داشته باشد: عدم آشنایی نسبی بندر با کار داخلی سرویس جاسوسی در سرکوب مخالفان رژیم سعودی و نداشتن تجربه در مدیریت سازمانی بزرگتر از سفارت عربستان در واشنگتن (که درباره سوءمدیریت وی در سفارت اجماع عمومی وجود دارد).
بنابراین وی نیاز به تعدادی معاون دارد که نه تنها به آنها اعتماد داشته باشد بلکه با تجربه و درجه یک باشند؛ اگر وی تلاش کند سلمان، برادر کوچکتر خود را وارد چنین ماموریتی نماید قطعا بذرهای شکست خود را خواهد کاشت. و همچنین احتمال این مسئله وجود دارد که وی از شرکت در ماموریتی جدید بازمانده و یا پس از مرگ عبدالله، پادشاه عربستان، که بین 87 تا 92 سال سن دارد، با فردی جدید جایگزین شود. اما در حال حاضر، با حضور بندر ممکن است فقدان انرژی و نفوذ عربستان در امور عربی که در سالهای گذشته چشمگیر بود، به پایان برسد. کلماتی مانند "محتاط"، "آرام" و "نامرئی" لغاتی هستند که هرگز نمیتوان درباره بندر استفاده کرد و وی اکنون بازگشته است.
یک اندیشکده آمریکایی در تحلیلی از انتصاب بندر بن سلطان، به عنوان رئیس سرویس جاسوسی عربستان مینویسد: بازگشت بندر میتواند به معنای کمک بیشتر ریاض به مخالفان سوری و یا طراحی نقشههای خرابکاری علیه ایران باشد.